آبان داد

آبان داد

ساعت شنی
آبان داد

آبان داد

ساعت شنی

ما اینیم !

چند شب پیش با تنی چند (!)  از دوستان رفتیم پارک... 3 تن از آن 7 تن (!)  پرستاری میخوندن یه چیزایی گفتن که من با نقل قول کردنشون ذهن مامانم  رو هم از پزشکی و اینا کشیدم بیرون! :دی


بابام رسوندتم  خونه  نگاه میکنم میبینم عه!!! این پفکا چیه دست من!!! یعنی من نفهمیدم دارم پفکای دوستامو میارم خونه؟!

حالا بگرد صاحبشو پیدا کن

-  سمیراااااا پفکت دست منه! میگه نه پفکام اینجان!

- فاطمه تو پفک داشتی؟ - نه

- ندا از هانیه بپرس بین پفک آورده بوده پارک؟

- حنانه؟

- اون یکی فاطمه؟


دیگه خواهرم که پفکا رو خورده بود ولی معلوم نیست اون پفکا از کجا نازل شده بود! اتفاقا میگه هوس پفک کرده بوده به بابا گفته بوده براش بخره که من براش میارم دیگه! میگه چقدر حواس پرتی  - میدونم میدونم  

ولی............... چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به بابا گفته بود پفک بخره؟؟؟


- بابا تو اون شبی که اومده بودی دنبال من پارک ، 3 تا پفک خریده بودی؟

- آره ! گفتم بگیر ببر واسه خواهرت!!

 O_o


اوووووففففففف... بعله... تا این حد!



+ لایک پستامو دیدین؟! اعتراف میکنم با اولین لایک ذوق زده شدم!  :|  :دی  

روی نظرات کلیک کنید  پایین متن لایکا رو نشون میده. (همه پستا رو نگاه کنی سر جمع 4 تا بیشتر نیست البته! :| )

همینه که اینستا گرا م و فیس بوک نشینان همش دنبال لایکن دیگه!