آقا من نمیخوام وقتی ناراحت شدم، قهر کنم و نازمو بکشن
من ناامید میشم و میخوام ولم کنن!
نمیخوام هم برای اجتناب از اینکه فکر نکنن قهر کردم ادا ی ناراحت نشدن در بیارم،
یعنی اگه بخوام هم کل اجزای صورتم منو لو میده!
دیگه وقتی ناراحتم کردید برید دیگه... خانواده یا دوستم نیستید که مهم باشه... که بخوام ناراحتیمو بگم... که توقع داشته باشم کاری کنید...
باید این وقتا عذر خواهی کنید و برید
که چون بلد نیستید عذرخواهی کنید فقط دلقک میشید.
فکر کنم راهنمایی بودم، دختر دوست بابام تو اتوبوس کنارم بود... بیناییش کم بود... شایدم نابینا...
گفت مدیرشون میگه خیلی از گناه ها از راه چشمه و ما که چشمامون نمیبینه یه نعمته...
خداحافظی کردیم.
داشتم براش تعریف میکردم که گفت اینجوری بهشون میگن که ناراحت نباشن که نمیبینن وگرنه ندیدن بده!
ولی الان میدونم ندیدن هم نعمته... به دلیل های خیلی بزرگتر
فقط یه چیزی رو داشتن کمکی به عزت نفس آدم نمیکنه...
وقتی خودمون رو لایق دستاوردهامون بدونیم اونوقت حالمون رو خوب میکنه... وقتی با تلاشمون بهشون میرسیم.
وگرنه خیلی چیزا رو رایگان به خیلی ها دادن ولی فقط به حس ناتوانی و حقارتشون اضافه کرد.
میدونستید که خودبزرگ بینی هم مکانیسم دفاعی در برابر احساس حقارته، نه؟
هر چی خودشیفتگی بیشتر، احساس حقارت عمیق تر, بیچاره تر!
چرا کارایی که مامانم میکنه تا منو خوشحال کنه، خیلی وقتا خوشحالم نمیکنه؟!
درسته در مورد چیزایی که من دوست دارم اشتباه میکنه ولی حداقل تلاش کرده منو خوشحال کنه دیگه...
دوباره با لبخند، ادای خوشحالی : عهههههه مرسی مامان!
من فکر کردم بلاگ اسکای یه فرمت جدید قالب تنظیم کرده که قالبای قبلی پریدن و همه قالبا یکی شدن! و حتی منتظر قالب های جدید با این فرمت بودم!
نگو که اصلا امکان گذاشتن قالبی غیر از همینا و حتی ویرایش قالبه هم برداشتن! یعنی چی آخه؟!