آبان داد

آبان داد

ساعت شنی
آبان داد

آبان داد

ساعت شنی

که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم...

ازونجا که دیگه ماشالا وبلاگم ترقی کرده و روزی دو سه تا بازدیدکننده میاد و میره 

بر خودم لازم دونستم اومدن سال جدیدو تبریک بگم. :)


مبارک و پر از موفقیت باشه براتون...


این حوالی دانشجو ی داروسازی وبلاگ نویس داریم؟! 

لرزون لرزون... ترسون ترسون...

اولین پست حاوی مضمون انتقادی نسبت به کشور! رو گذاشتم تو گروه فک و فامیلمون‌!

میدونم حرفای اعتقادی و سیاسی تو گروه ها گذاشتن نکوهیده هست و توصیه نمیشه و اینا

ولی از وقتی از رییس جم هور منتخب خانوادم علیرغم اینکه  اون موقع که جو انتخاب بالا گرفته بود جک هایی که به نفع اون و ضرر رقیبش بود رو فوروارد میکردم و کیف میکردم که جواب دندان شکن دارم! نتونستم دفاع کنم 

وقتی حدودا راهنمایی و اوایل دبیرستانم بود

تصمیم گرفتم صبر کنم 

صبر کردم تا وقتی به یه نتیجه گیری و جبهه گیری مطمئن برسم

و الان جایی ام که به هیچ جبهه ای تعلق ندارم و ارزش های خودمو دارم که با هیچکدوم فیت نیست! 

ولی خیلی وقته اجتناب کردم از ابراز خودم مخصوصا اینجور موضوعات و مخصوصا بین اقوام... 

و این شاید اولین خودابرازگری من به این شکل و در این مورد حساب میاد! 

و بابتش خوشحالم! 

حالا گندشو در نمیارم که بخوام چیزی که فکر میکنم درسته رو بکنم تو حلق همه!

و حرفایی که سر یا ته یه طیف هست که معمولا درست هم نیستن و رگ گردن بعضیا رو قلمبه میکنه بزنم! یا حرفایی که برداشت های اشتباه و پرزحمت و بی ارزش رو داره بزنم...

ولی یه مقدار ذهنم منظم و منسجم تر شده و خوشحالم ‌‌! همین! :)


به اینجا رسیدن برای منی که تا مدت ها حرفای مخالفی رو دریافت کرده بودم و هر حرف جدیدی به زحمت از فیلتر و تردیدها و نقد های اون ها عبور میکرد راحت نبود

ولی رسیدم... 

و بله. هنوز محافظه کار و پرتردیدم

ولی ایرادی نداره. حتی اگه اشتباه باشه از قبولش هراسی ندارم. ذهن من میتونه بپذیره، البته با استدلال.


و راستی! من در مورد تئوری ها و ارزش هام به مصالحه رسیدم. نه اشخاص! پس هنوز کسی رو حمایت یا شماتت یا طرفداری نمیکنم. صبر میکنم... هنوز صبر میکنم 


اممممم... 

چیزه...

تکراری شده دیگه... میدونم... 

ولی  دوباره امتحان دارم حس درس خوندن ندارم :|

این دفعه به خیلیا غر زدم ولی جواب نگرفتم هنوز :|

امتحانیه که نباید خراب شه و من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم. کیفیت هم نداره خوندنم. 

میشه همزمان هم سرخوش بود هم عاقل؟ :/

دنیای لاینتهی مجازی!

اینستامو دی اکتیو کردم تا امتحانم ختم بخیر شه! 

ولی میدونم طبق معمول سر از یه وبلاگا و سایتایی در میارم که نتیجه ی از این وبلاگ به اون وبلاگ شدنه! 

یا پدر یوتیوبو در میارم... 

یا شاید زدم تو کار فیس بوک و توییتر :|

یا هم تعداد کانال های تلگرام که عضوم دو برابر میشه مثلا :/




پی نوشت:

یا باید کار داشته باشم یا باید برا خودم کار بتراشم وگرنه این مجازی جذاب همه ی وقتمو میبره...

نه اینکه بخوام بدش رو بگم ها... اتفاقا خیلی ماه و دوست داشتنیه! چه کمکا که نکرده.. 

فقط دوست داشتم تا حالا کتابای بیشتری خونده بودم و فیلمای بیشتری دیده بودم... منم که نتونستم به موقع ازش دل بکنم. :(


کاش صدام خوب بود 

حالا نخواستم آهنگ بخونم

حداقل وقتی هم خوانی میکنم خواننده اگه بشنوه بغض نکنه :|


Undoubtedly we can be who we hate...


و در نهایت وقتی توی موقعیت مشابه قرار میگیریم


ما همون کسی هستیم که ازش متنفریم.